زرد آلو

... و به یاد آور که زندگی باد است

زرد آلو

... و به یاد آور که زندگی باد است

عشق خط خطی

نمی خواهم بتابی

-ماه صورت کثیف هرجایی-

بگو خورشید هم نیاید

می خواهم به صدای دختری که دوستش دارم اعتماد کنم

روز

وقتی است که بیدارم می کند

و

شب

لالایی مادرانه دختری که دوستم دارد

می خواهم سر به تن دنیا هم نباشد

آسمان ببارد یا نه...

.

.

.        

زمین بچرخد...

نچرخد...

.

.

.

در آغوش دختری که دوستم دارد... دوستش دارم...

جای من امن است

بگو...

زمان بایستد.

.

.

.

نظرات 4 + ارسال نظر
ساحل 5 اسفند 1386 ساعت 15:13

ساحل 12 اسفند 1386 ساعت 04:37

سلا م . من این شعر رو اینقدر خوندم که فکر کنم حفظ شدم .قشنگ . یک رنگ خاصی داره که به دل آدم می شینه . همیشه باشی فرزاد .

ساحل 5 اردیبهشت 1387 ساعت 01:10

آسمان رنگ خداست ابر رنگ سکوت و زمین رنگ دروغ. تو کدامین رنگی؟آسمان .ابر.هرگز تو والاتر از آنی که زمین رنگ تو باشد و به واقع تو آن آسمانی که هرگز ندیدست زمین و آن ابر سپیدی که گر بباری به زمین پر شوی از سیاهی و تباه و من هستم آن زمین.همیشه باشی فرزاد

نگین 8 خرداد 1387 ساعت 20:06

سلام فرزاد جان .خوبی؟شعراتو خوندم خیلی قشنگ بود ولی واسه دوست من خیلی خیلی قشنگتر بود(شوخی کردم به دل نگیر)امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی به امید لحظه های طلایی.خوش باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد